جدول جو
جدول جو

معنی رجاله گری - جستجوی لغت در جدول جو

رجاله گری
(رَجْ جا لَ / لِگَ)
رجوع به رجاله بازی و رجاله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ / لِ گَ)
شغل و عمل ریچاله گر. آب بندی. (یادداشت مؤلف) :
ریچاله گری پیشه گرفتی تو همانا
بخیره در شیر بری کامه برآری.
ابوالعلاء ششتری (لغت نامۀ اسدی ص 451).
رجوع به ریچاله گر شود
لغت نامه دهخدا
(لَ /لِ گَ)
عمل و صفت ناله گر:
یار ار گهی به چاره گری یاریم نکرد
باری حسن به ناله گری یار شد مرا.
میرحسن دهلوی (از آنندراج).
رجوع به ناله گر و ناله شود
لغت نامه دهخدا
نالندگی نالانی: یارار گهی بچاره گری یاریم نکرد باری حسن بناله گری یا رشد مرا. (حسن دهلوی ظنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار